معنی بازیگر صحنه زنی

حل جدول

بازیگر صحنه زنی

لیندا کیانی


صحنه آرایی

آرایش صحنه


آرایش صحنه

صحنه آرایی

بانک فیلم

صحنه زنی

معرفی کامل فیلم سینمایی صحنه زنی همچنین خلاصه داستان و اسامی بازیگران فیلم صحنه زنی به همراه اطلاعات تکمیلی.
فیلم سینمایی «صحنه‌زنی» به کارگردانی علیرضا صمدی در تهران کلید خورد و اولین تصویر از این فیلم در حالی منتشر شد که بهرام افشاری، مجید صالحی و پیام احمدی‌نیا با چهره‌ها و نقش‌های متفاوت در این اثر سینمایی ظاهر شده‌اند.
با توجه به فیلمنامه اجتماعی «صحنه‌زنی» که صمدی آن را به نگارش درآورده است، فضایی ملتهب را شاهد خواهیم بود که بازیگرانی چون بهرام افشاری و مجید صالحی نیز در قالب شخصیت‌هایی غافلگیرکننده و متفاوت به همراه دیگر بازیگران ایفای نقش خواهند کرد.
«صحنه‌زنی» در لوکیشن‌های مختلفی در تهران فیلمبرداری خواهد شد و بزودی کار تدوین همزمان آن نیز انجام می‌شود.
با پشت سر گذاشتن روزهای ابتدایی پیش‌تولید و در مرحله انتخاب بازیگران، مهتاب کرامتی به‌عنوان نقش اصلی زن در فیلم سینمایی «صحنه‌زنی» به کارگردانی علیرضا صمدی و تهیه‌کنندگی مجید رضابالا انتخاب شد.

اصطلاحات سینمایی

صحنه

یک یا چند نما که دریک مکان واحد اتفاق می افتد. صحنه را می توان معادل پاراگراف در یک نوشتار دانست.


صحنه

1- کنشی بی وقفه در داستان فیلم که معمولا در یک مکان خاص و طی یک محدوده زمانی مشخص روی می دهد. گاه صحنه در بیش از یک محل رخ می دهد مانند تعقیب که در مناطق مختلفی صورت می گیرد.صحنه می تواند شامل یک نما و یا چند نما باشد.2- به مکان رخداد هر ماجرا نیز صحنه گویند.

لغت نامه دهخدا

صحنه

صحنه. [ص َ ن َ] (اِخ) قصبه ٔ مرکزی بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان در 61هزارگزی کرمانشاه کنار شوسه ٔ کرمانشاه به طهران واقع. مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است: طول 47 درجه و33 دقیقه و عرض 34 درجه و 29 دقیقه - ارتفاع از سطح دریا 1342 گز. بنابراین 32 گز از کرمانشاه مرتفعتر است. هوای قصبه بواسطه ٔ کثرت اشجار، رودخانه ٔ دربند صحنه، وزش باد از دهلیز آب باریک و دربند خوش آب و هوا و تابستان معتدل است. آب قصبه از زه آب دره ٔ دربندچهار چشمه تأمین می شود. محصول عمده غلات، حبوبات، انواع میوه جات، چغندرقند، تریاک، توتون میباشد. شغل ساکنین، عده ای کاسب بازار و در حدود 80 گاوبند زارع دارد. باغات میوه، قلمستانهای بسیار آبادی صحنه را محصور نموده است. خانه ها در بلندی پشته و کنار خاوری رودخانه واقع عموماً قدیم ساز و مرغوب اند. دکاکین قصبه در طول کوچه ای بعرض 4 الی 5 گز واقع، در حدود 240 باب دکان مختلف و چند باب قهوه خانه در کنار شوسه دارد. از ادارات دولتی بخشداری، شهرداری، اقتصادی، پست وتلگراف، تلفن، آمار، کشاورزی، دام پزشکی، بهداری، فرهنگ، گروهان ژاندارمری، دایره ٔ شعبه ٔ بانک ملی، یک دبستان پسرانه و یک دخترانه، مسجد، یک خانقاه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). در صحنه دخمه ای است که فروهر بالای آن منقوش است و این دخمه از آثار مادها است. (ایران باستان ص 221) (تاریخ صنایع ایران).

صحنه. [ص َ ن َ] (اِخ) یکی از بخش های شهرستان کرمانشاهان. این بخش در شمال باختری شهرستان واقع و حدود آن بشرح زیر است: از طرف شمال به بخش سنقر کلیائی از شهرستان کرمانشاه. از طرف جنوب خاور کنگاور کلیائی از شهرستان کرمانشاه. از طرف جنوب خاور شهرستان نهاوند. از طرف جنوب بخش هرسین کرمانشاه. از طرف جنوب باختر دهستان دروفرامان بخش مرکزی کرمانشاه. از طرف باختر بدهستان های پای روند و بیلوار بخش مرکزی کرمانشاه. آب و هوای بخش نسبت به پستی و بلندی متغیر است بدینطریق که هوای دهستانهای خدابنده لو، کندوله سردتر از قسمت دشت دینور و دهستان چمچمال معتدل تر از سایر نقاط است و هوای قرای مجاور رودخانه ٔ دینور دهستان چمچمال که برنج کشت مینمایند مالاریائی است. قرای بخش از رودخانه های گاماسیاب، دینور و شعبات آنها و چشمه ها مشروب می شود. محصول عمده ٔ بخش غلات آبی و دیمی، چغندر و حبوبات، لبنیات، تریاک و توتون می باشد. در این بخش چهار رشته کوه اصلی و چندین رشته ٔ منشعب از آنان مشاهده می شود: 1- سلسله ٔ کوه پراو - این کوه در باختر بخش و شمال دشت دروفرامان واقع شده، امتداد آن شرقی و غربی و بکوههای شمالی تنگ کنشت متصل می شود. ارتفاع کوه بیستون واقع در شمال آبادی بیستون 2794 گز و بلندترین قله ٔ آن در خاور آبادی کوفه 3352 گز است. 2- سلسله ٔ کوه شمالی - از قله ٔ مشهور امروله رشته ای در جهت شمال باختر منشعب از گردنه ٔ مله ماس گذشته بارتفاعات شمالی دره خلیل منتهی می شود. بلندترین قلل این رشته کوه امروله بارتفاع 3193 گز، نخودچال در شمال آبادی کل گدار بارتفاع 3267 گز و قله ٔ دالاخانی بارتفاع 3138 گز است. 3- رشته ٔ کوه بوالین - بین دهستان دینور و دهستان چمچمال و رودخانه های گاماسیاب و دینور واقع شده. ارتفاع بلندترین قله ٔ آن 2509 گز است. 4- ارتفاعات جنوبی عامله و سراب بادیه که در منتهی الیه جنوبی بخش واقع و بلندترین قله ٔ آن 2267 گز است. برای اینکه ارتفاعات نسبت بدشت ها کاملاً مجسم شود ارتفاع چند نقطه ٔ مهم تعیین می شود. ارتفاع صحنه 1342 گز. بیستون 1311 گز. میان راهان 1351 گز است. مهم ترین چشمه های این بخش عبارت اند از: سرآب بید سرخ مشهور به سرآب صحنه - سرآب بخوران - سرآب برناج - سرآب غلام ویس و سرآب چهار چشمه ٔ صحنه. راه شوسه ٔ کرمانشاه به طهران از وسط دهستانهای چمچمال و حومه، راه شوسه ٔ کرمانشاه به سنقر از وسط دهستان دینور میگذرد. بواسطه ٔ مسطح بودن اراضی بخش به اکثر قرای مهم، تابستان اتومبیل میتوان برد. بخش صحنه از چهار دهستان زیر و از 211 آبادی تشکیل (شده است و) جمعیت آن 47500 تن است. دهستان جومه 10 آبادی 6200 تن. دهستان خدابنده لو 21 آبادی 3900 تن. دهستان دینور 83 آبادی 23700 تن. دهستان چمچمال 97 آبادی 13700 تن. دهستان حومه ٔ صحنه از ده آبادی تشکیل شده، قرای مهم آن عبارت اند از: سرآب بید سرخ و بید سرخ. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


زنی

زنی. [زَ] (حامص) زن بودن. انوثیت. (فرهنگ فارسی معین). || ازدواج. (ناظم الاطباء). || منسوب به زن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). حالت نسوانیت و چگونگی آن. (ناظم الاطباء):
به صبرم کرد باید رهنمونی
زنی شد بازنان کردن زبونی.
نظامی.
- به زنی آوردن، ازدواج کردن و عقد نکاح بستن. (ناظم الاطباء).
- به زنی دادن، به همسری دادن. به ازدواج واداشتن. (فرهنگ فارسی معین).
- به زنی کردن، به ازدواج درآوردن. به عقد خود درآوردن. (فرهنگ فارسی معین).
- به زنی گرفتن، ازدواج کردن. (فرهنگ فارسی معین).
- زنی کردن، چون زنان رفتار کردن:
بمردان بر زنی کردن حرام است
زنی کردن زنی کردن کدام است.
نظامی.

زنی. [زَ نی ی] (ع ص) (از «زن و») وعاء زنی، خنور تنک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تنک و کم وسعت. (ناظم الاطباء).

زنی. [زَ نی ی] (ع اِ) (از «زن ء») خیک خرد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

زنی. [زِ] (از ع، اِمص) زناء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین). زنا کردن. (تاج المصادر بیهقی). پلیدکاری کردن. (دهار) (ترجمان القرآن). مماله ٔ زنا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
نشنود زو نفاق پند دروغ
نخورد زو فساد حد زنی.
ابوالفرج (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
وفاق او تن و جان را حلال گشت چو بیع
نفاق او دل و دین را حرام شد چو زنی.
ادیب صابر (ایضاً).


صحنه سازی

صحنه سازی. [ص َ ن َ / ن ِ] (حامص مرکب) کار صحنه ساز. رجوع به صحنه و صحنه ساز شود.

فرهنگ معین

صحنه

زمین هموار، در فارسی به معنای محل نمایش نمایشنامه، کوچک ترین واحد کامل فیلم که مجموعه ای است از یک سلسه نما که به دنبال یکدیگر می آیند و تشکیل یک واقعه را می دهند، منظره ای واقعی یا خیالی که رویدادی را نش [خوانش: (صَ نَ یا نِ) [ع. صحنه] (اِ.)]

فرهنگ عمید

صحنه ساز

سازندۀ صحنه، کسی که صحنه را برای نمایش آماده سازد،

معادل ابجد

بازیگر صحنه زنی

460

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری